بچهها در حال بازی و شادیاند. سراغ خانم شادمهری را میگیرم که گفته میشود چند سالی است با همراهی یکی از اولیا، دیگران را به مشارکت در طرح جالبی به مناسبت روز معلم تشویق میکند. روز معلم است و به شیوهی این سالیان، خرید هدیهی روز معلم، شماری از بچهها و خانوادهها را خشنود میکند و خواب و خوراک را از عدهای هم میگیرد. این بازار داد و ستد، معموال به مذاق معلمها خوش نمیآید. آنها بیش از دیگران با روحیات دانشآموزان خویش آشنا هستند. خانم شادمهری جلو میآید. خودم را معرفی میکنم. او هم خودش را معرفی میکند. ۲۸ سال سابقهی کار دارد اما امسال، نخستین سال حضورش در این مدرسه است.
نرجس شادمهری، معلم پایهی سوم مدرسهی دخترانهی فرهنگیان شهید باقری میگوید: من از چند سال پیش، وقتی بچههای خانواده کارگران، دکترها، مهندسها و معلمها شاگردم بودند، این تصمیم را گرفتم و ادامهاش دادم. میدیدم بچه ها اذیت میشوند. حتی اختلاف اندازهی هدایا، باعث میشد نگران شوند. آنوقت من بهعنوان معلم باید سعی میکردم با همه، رفتار یکسانی داشته باشم. من انسانم، ممکن است خطا کنم و نتوانم مساوات را بهجا آورم. او میافزاید: مشخص بود بعضی بچهها، خانوادهها را زیر فشار میگذارند. اگر هدیهی دوستشان بزرگتر یا زیباتر بود، اندوه عمیقی در چهرهشان مینشست. من از اصل، با نفس هدیه دادن در روز معلم موافق نبوده و نیستم.
شادمهری چند سالی است با همکاری مادر یکی از شاگردان، اولیای دیگر را هم متقاعد میکند تا هدیه نخرند ولی اگر تصمیمشان جدیاست، مبلغ هدیه را جمع کرده به درمانگاه خیریهی موسیبنجعفر(ع) بدهند. میگوید سال اول ۴۰۰ هزار تومان جمع شد و امسال هم ۶۲۰ هزار تومان. از او میخواهم چگونگی انجام کار را شرح دهد؛ می گویـد: از چند هفته قبل، به یکی از اولیا دربارهی تصمیمام اطلاع میدهم و همه کار را به او میسپرم. اولویت این است که کسی نه هدیه بخرد، نه با پرداخت وجه، متحمل زحمت شود. اما اگر خودشان مایل باشند، هر مبلغی که در توانشان بود، در پاکت بگذارند. در روز موعود، یکی از همکاران، پاکتها را باز میکند، نامههای بچهها را به من میدهد و هر مبلغی که درون پاکت باشد را بدون دیده شدن، جدا میگذارد. در پایان، شمارش انجام میشود و کل مبلغ، برای درمان بیماران، به خیریه اهدا شده، رسید دریافت میشود. این طوری همهی بچهها شادند؛ چه کسی که ۵۰۰ تومان داده، چه آنکه ۵۰ هزار تومان! هیچکس نمیداند، دیگری چقدر پول گذاشتهاست؛ اما همه میدانند کارشان به نفع «همه» است.
اتفاقی که در این کلاس درس رخ داد، موجب شد معلم دیگری نیز فرصت را غنیمت شمرده، کارت هدیهای که همهی دانشآموزان با هم تهیه کرده بودند را، به نمایندهی خیریهی موسی بن جعفر (ع) اهدا کند. خانم دلخوش که او نیز معلم پایهی سوم همین مدرسه است، میگوید: پدرم مریض است و ما از امکانات رایگان این مرکز برای ایشان استفاده میکردیم. دو سال است مایلام کاری برایشان انجام دهم که امروز این فرصت دست داد. همکاران دیگر هم از این ایده خوششان آمد و بهنظرم در سالهای آینده، چنین کاری انجام دهند. بهترین هدیهی معلم، آموختن از بچههاست. از قالب که بگذریم، محتوای روز معلم، بر سه اصل آموزش، دانش و کوشش استوار است. فرایند آموختن، یک قالب خشک و یکسویه ندارد و به قول خانم دلخوش، معلم چیزهای آموختنی زیادی از بچهها نصیبش میشود. او میگوید: از آنها یاد گرفتم که مسائل را بــدون آنکه جدی بگیرم، حل کنم. رفتار بچهها، مصداق درستکاری است و این بهترین چیزیاست که از معلمی نصیبم شده است.
«مهدی اسماعیلزاده» مدیر عامل درمانگاه خیریه موسیبنجعفر (ع) دربارهی این هدیهی ویژه میگوید: دو سه سالیاست خانم شادمهری، مبالغی به درمانگاه اهدا میکنند. امسال هم اطلاع دادند که چنین قصدی دارند. ما هم برای تقدیر از ایشــان و برای تبریک روز معلم، به مدرسه آمدیم. او میافزاید: در مجموع، یک میلیون و هفتاد هزار تومان در روز معلم از جانب این مدرسه به درمانگاه اهدا شده است که به درمان بیماران اختصاص مییابد و بابتش رسید تحویل شد. بتول حسینی، مدیر مدرسه نیز دربارهی کار همکاران پایهی سوم میگوید: از کار همکارانم لذت بردم. شاید اگر پایههای دیگر هم مطلع میشدند، همراهی میکردند. او ادامه میدهد: مــن در کار معلمها دخالت نمیکنم؛ معلم خودش راهبر کلاس است. معلم نه توقع دارد، نه نیــاز دارد و نه حتی دوست دارد که بچهها هدیه بیاورند. اما اگر نفس هدیه دادن به این سمت و سو برود، با یک برنامهریزی میشود شاهد چنین اتفاقاتی بود.
مطالب تصادفی
طرح رایگان امانت لوازم پزشکی
قلب بیماران نیازمند به امید یاری شما می تپد
شماره حساب بانک سامان